To be or not to be,Thats the problem
بودن یا نبودن مسئله در این است.
|
یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:13 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
دیگر آفتابگردانی نخواهد ماند و روزی که تو به خدا برسی، دیگر « تویی» نمیماند.
تو فاصلهها را چگونه پُر میکنی؟ آفتابگردان این را گفت و خاموش شد. ادامه مطلب ...
یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 1:11 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ
یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 1:45 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
خدایا...
چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, :: 11:11 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, :: 11:8 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
A man would do nothing if he waited until he could do it so well that no one could find fault، كه هيچ كس ازآن ايرادي نگيرد ، هيچ وقت كاري انجام نخواهد داد
چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, :: 11:0 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
آنطور خواهی ساخت که تا امروز فقط تصورش میکردی
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 1:57 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
آن کسی که اراده و استقامت دارد ، روی شکست را نمی بیند.
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 1:53 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
پیروزی ، حق کسانی است که از شکست های خود درس گرفته اند.
شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, :: 11:52 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود. هنوز روحت از جنس من است ادامه مطلب ...
پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, :: 11:55 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
تنهام ... و با قطار تنهایی...تنها به سرزمین تنهایی می روم.. تا با تنهایی ..تنهایی های خود را پر سازم
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 11:33 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 10:55 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
همیشه ایمان داشته ام
"سکوت " شرافتی دارد که گفتن ندارد ..!
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 10:50 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
ازاين تکرارساعتهـ ـا...
از اين بيهوده بودنهـ ـا ... از اين بي تاب ماندنهـ ـا ... ازاين ترديدـهـ ـا، نيرنگهـ ـا ... شکهـ ـا ... خـــيـــانتهـ ـا ... ازاين رنگين کمان سرد آدمهـ ـا ...! و از اين مرگ باورها و روياهـ ـا ...!!! پريشانمـــ !!! دلـ ـم پرواز ميخواهد ...!
دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, :: 20:40 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود ، دختر بچه طبق معمولِ همیشه ، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد. درگرفت. مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینكه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد. تصمیم گرفت كه با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی كه آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حركت كرد. اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حركت بود، ولی با هر برقی كه در آسمان زده میشد ، او می ایستاد، به آسمان نگاه می كرد و لبخند می زد و این كار با هر دفعه رعد و برق تكرار می شد. و از او پرسید : " چكار می كنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟" چون خداوند دارد مرتب از من عكس می گیرد." لبخنـــد زیباترین هدیه خداوند اسـت
دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, :: 20:38 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
بعضی اوقات که آدم دلش میخواد یکیو خفه کنه
یه افسر پلیس ماشین پرسرعتی رو متوقف می کنه.
رادارتون نیاز به تنظیم داره.
لوس نشو.
به زنش و زیر لب می غره
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...
چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
خدا گوید:
بدان آغوش من باز است، شروع کن! یک قدم با تو، تمام گامهای مانده اش با من التماس دعا
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 20:29 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
1
اگر کسی بیش از حد می خندد، حتا به مسائل خیلی ساده و معمولی؛
او از درون به شدت اندوهگین است
When A Person Sleeps A lot, Be Sure that
Person Is Lonely.
ادامه مطلب ...
دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 7:31 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
خدایـــــــــــا
|