به جهان مجازی خوش آمدید
درباره وبلاگ


باران باش و ببار ، نپرس پیاله های خالی از آن کیست . . . .

پيوندها
درد دل
جدیدترین برنامه و بازی های دنیا
دنیای عکس و رویداد ها
مشهد 2رپ
درد دل
معرفی رشته مهندسی نرم افزار
عاشقانه
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان به جهان مجازی خوش آمدید و آدرس virtualworld.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 113
بازدید کل : 72804
تعداد مطالب : 100
تعداد نظرات : 96
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


 
یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:13 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه


بدون‌ آفتاب، آفتابگردان‌ می‌میرد ؛ بدون‌ خدا ، انسان

آفتابگردان‌ گفت: روزی‌ که‌ آفتابگردان‌ به‌ آفتاب‌ بپیوندد،

 

دیگر آفتابگردانی‌ نخواهد ماند و روزی‌ که‌ تو به‌ خدا برسی،

دیگر « تویی» نمی‌ماند.


و گفت‌ من‌ فاصله‌هایم‌ را با نور پر می‌کنم،

تو فاصله‌ها را چگونه‌ پُر می‌کنی؟ آفتابگردان‌ این‌ را گفت‌ و خاموش‌ شد.



ادامه مطلب ...
 
یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 1:11 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ

آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد

 
یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 1:45 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

خدایا...

خواستم بگویم تنهایم ،

اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد ؛

چه کسی بهتر از تو ...

 
چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, :: 11:11 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

To be or not to be,Thats the problem


بودن یا نبودن مسئله در این است.

 

 
چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, :: 11:8 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

A man would do nothing if he waited until

he could do it so well that no one could find fault،

اگر آدم منتظر بماند تا كاري را چنان خوب انجام دهد

كه هيچ كس ازآن ايرادي نگيرد ،

هيچ وقت كاري انجام نخواهد داد
 
چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, :: 11:0 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه


امروزت را دریاب


امروز جاودانه است


و


امروز زیباترین روز دنیاست!


چون امروز روزی است که آینده
ات را

 

آنطور خواهی ساخت که تا امروز

    فقط تصورش میکردی

 
چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, :: 10:57 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 1:2 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 1:57 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

آن کسی که اراده و استقامت دارد ، روی شکست را نمی بیند.

 
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 1:53 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

پیروزی ، حق کسانی است که از شکست های خود درس گرفته اند.

 
دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 7:19 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 7:17 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 13:49 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 13:46 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, :: 11:52 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

      می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود.
همان دلهای بزرگی که جای من در آن است
آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم.

دلتنگی هایت را از خودت بپرس.

و نگران هیچ چیز نباش!

هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست!

 هنوز روحت از جنس من است



ادامه مطلب ...
 
پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, :: 11:55 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

تنهام ...

 و با قطار تنهایی...تنها به سرزمین تنهایی می روم..

         تا با تنهایی ..تنهایی های خود را پر سازم 

 
پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, :: 11:48 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:38 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
 
اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!

اینجا گم که مى شوى


به جاى اینکه دنبالت بگردند
فراموشت مى کنند ...
 


 
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 11:33 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند

که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!

نمی دانم غریبه ها ” تــــــــــــــــــــو ” شده اند

یا تو ” غریبـــــــــــــــــــــــــــه؟؟

 
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 10:55 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
همیشه ایمان داشته ام

"سکوت " شرافتی دارد


که گفتن ندارد ..!
 
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 10:50 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
ازاين تکرارساعتهـ ـا...

از اين بيهوده بودنهـ ـا ...

از اين بي تاب ماندنهـ ـا ...

ازاين ترديدـهـ ـا، نيرنگهـ ـا ...

شکهـ ـا ...

خـــيـــانتهـ ـا ...

ازاين رنگين کمان سرد آدمهـ ـا ...!

و از اين مرگ باورها و روياهـ ـا ...!!!

پريشانمـــ !!!

دلـ ـم پرواز ميخواهد ...!
 
دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, :: 20:40 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه


دختر كوچكی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت.  با اینكه آن روز

صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود ، دختر بچه طبق معمولِ همیشه

، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر كه شد،‌ هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی

درگرفت. مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان

بترسد یا اینكه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد. تصمیم گرفت كه با اتومبیل

بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی كه آسمان را مانند

خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش

حركت كرد. اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل همیشه

پیاده به طرف منزل در حركت بود، ولی با هر برقی كه در آسمان زده میشد

، او می ایستاد، به آسمان نگاه می كرد و لبخند می زد و این كار با هر دفعه

رعد و برق تكرار می شد.
زمانیكه مادر اتومبیل خود را به كنار دخترك رساند، شیشه پنجره را پایین كشید

و از او پرسید : " چكار می كنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟"

دخترك پاسخ داد: " من سعی می كنم صورتم قشنگ بنظر بیاید،

                                        چون خداوند دارد مرتب از من عكس می گیرد."

لبخنـــد زیباترین هدیه خداوند اسـت
 
دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, :: 20:38 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه



 




 
 بعضی اوقات که آدم دلش میخواد یکیو خفه کنه

 

یه افسر پلیس ماشین پرسرعتی رو متوقف می کنه.


افسر میگه: من سرعت 80 مایل در ساعت رو برای ماشینتون ثبت کردم.


راننده میگه: خدای من، من ماشینو رو سرعت 60 مایل کروز کرده بودم. فکر کنم

رادارتون نیاز به تنظیم داره.


همسر مرد درحالی که داره بافتنی می بافه و سرش پایینه میگه: عزیزم

لوس نشو.
خودت می دونی که این ماشین سیستم کروز نداره.


افسر که شروع می کنه به نوشتن جریمه می کنه راننده رو می کنه

به زنش و زیر لب می غره

 

بقیه در ادامه مطلب




ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, :: 20:25 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

خدا گوید:


تو ای زیباتر از خورشید زیبایم، تو ای والاترین مهمان دنیایم،

          بدان آغوش من باز است، شروع کن!

    یک قدم با تو،

             تمام گامهای مانده اش با من

 التماس دعا
 

 
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 20:29 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
1

 

 

 

When A Person Laughs too Much Even for Stupid Things, Be Sure
 
That Person Is Sad Deep  Inside.

 

                    اگر کسی بیش از حد می خندد، حتا به مسائل خیلی ساده و معمولی؛
 
او از درون به شدت اندوهگین است




When A Person Sleeps A lot, Be Sure that 
 
                    Person Is Lonely.  

 


 
                  اگر کسی بیش از حد می­خوابد، مطمئن باشید که او احساس تنهایی می­کند.

 




ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 7:31 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

خدایـــــــــــا

دخـلـم با خرجـم نمی خواند 

کم آورده ام 

صبری که داده بودی تمام شد 

ولی دردم همچنان باقیست !!!

بدهکار قلبم شده ام 

میدانم شرمنده ام نمیکنی


باز هم صبـــــــر میخواهم...


 
دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 6:41 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 


از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟

یا از دلی که سوتو کور است؟

از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟

از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟

یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟

از چه بنویسم ؟؟

از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟

یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟

از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟

یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟

من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم…

من دل بسته درختی هستم که فرصت نشد اسممان را رویش حک کنیم…..

من منتظر پنجرهایی هستم که عطر تو را دوباره به من نشان دهد….

 

 
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 19:53 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

اول روي لینک زیر عكس كليك كنيد

    بعد با موس سعي كنيد دماغ طرف رو لمس كنيد بعدش ببينيد چي ميشه

 

 

 

www.selfcontrolfreak.com/slaan.html

 

 

 
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 19:39 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 23:1 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

چون این وبلاگ  دامنه  فعالیتش گستردس به  همین  خاطر  علاوه بر مطالب عاشقانه و فلسفی  به معرفی بعضی  رشته  ها  نیز  می پردازیم...

علم آن چه هست را توضیح می دهد ، مهندسی چیزی را که هرگز نبوده خلق می کند . ریاضیات نه علم است و نه مهندسی بلکه ابزار است . فیزیک و شیمی علم است ولی مهندسی نیستند . رباتیک علم نیست بلکه مهندسی است . برای عالم بودن فقط به یک نوع استعداد یا هوش نیاز دارید . اما هوش متفاوتی لازم دارید تا چیزی که نبوده است را خلق کنید . خلق و نوآوری ، هوش و توانایی می خواهد . هوش برای حل مسائل و مشکلات و توانایی نفوذ سخن .
رشته مهندسی رباتیک تلفیقی از رشته های مهندسی برق گرایش های الکترونیک و کنترل و رشته ی مهندسی مکانیک گرایش طراحی جامدات و مهندسی کامپیوتر گرایش سخت افزار می باشد ، که مناسب طراحی و ساخت ربات های صنعتی می باشد. چون در 140 واحد کارشناسی ارائه می گردد تمام دورس رشته های مذکور درس داده نمی شود . بنابراین نمی توان از یک مهندس رباتیک انتظار داشت به تمامی رشته ها مسلط باشد .  هدف این رشته هوشمند کردن ماشین های مکانیکی است . در واقع این رشته برای ساخت یک ربات صنعتی که در صنایع و کارخانجات مورد استفاده قرار می گیرد به وجود آمده است و نه برای ساخت ربات های تفریحی وسرگرمی . یک جمله معروف وجود دارد که می گوید : "مهندسی رباتیک ، بهشت ریاضیات است." یعنی تمام دروس رباتیک بر محور ریاضیات شکل گرفته اند.

 

 

بقیه در ادامه ی مطلب

 

 

 



ادامه مطلب ...
 
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 22:18 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

در زندگی سه چیز صدا نداره

مرگ فقیر ، ظلم غنی ، چوب خدا.............
 
 
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 22:11 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

  

 

 

              تمام زخم هایم

                 مرهمش
     

              لب های توست

           بوسه نمیخواهم! فقط حرفی بزن

 
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 19:34 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 14:6 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

همه چیز تو برایم مثل ماه روشن است

عشقه  من گناه من دوست داشتن توست

 
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

هــر شــــب به خودم قـــــول میدَهـــَــم

که ،

تو رآ فَـــرامــوش کـُــنـــَـم ..

امآ ،

عکســَــــت رآ که میبینـــَــم ،

تــــورآ که هیـــــچ

قولــَــم رآ فــَــراموش میکـُــنـــَــم !!

 

 
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 13:50 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

   

 

حسادت نکن                                                                

 

                         این که بعد از تو بغل گرفته ام !......

 

                         زانوی غم است !......

 
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 12:21 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

مجنون!

 

یک شبی مجنون نمازش را شکست             بی وضو در کوچه ی لیلا نشست

 

                                  عشق آن شب مست مستش کرده بود

                                  فارغ  از جام   الستش    کرده   بود

                                

 

گفت یارب از چه خارم کرده ای؟                بر صلیب عشق دارم کرده ای؟

 

خسته ام زین عشق دل خونم نکن                من که مجنونم،تو مجنونم نکن

 

 

ادامه  در  ادامه  مطلب

 



ادامه مطلب ...
 
شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 1:44 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 خدا را شكر كه دختر نوجوانم هميشه از شستن ظرفها شاكي است.

اين يعني او در خانه است و در خيابانها پرسه نمي زند.

خدا را شكر كه لباسهايم كمي برايم تنگ شده اند .

اين يعني غذاي كافي براي خوردن دارم.

 

بقیه  در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
 
شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 1:27 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد