مترجم سایت

بدون‌ آفتاب، آفتابگردان‌ می‌میرد ؛ بدون‌ خدا ، انسان

آفتابگردان‌ گفت: روزی‌ که‌ آفتابگردان‌ به‌ آفتاب‌ بپیوندد،

دیگر آفتابگردانی‌ نخواهد ماند و روزی‌ که‌ تو به‌ خدا برسی،

دیگر « تویی» نمی‌ماند.

و گفت‌ من‌ فاصله‌هایم‌ را با نور پر می‌کنم،

تو فاصله‌ها را چگونه‌ پُر می‌کنی؟ آفتابگردان‌ این‌ را گفت‌ و خاموش‌ شد.

خدایا...

خواستم بگویم تنهایم ،

اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد ؛

چه کسی بهتر از تو ...

گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ

آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد

امروزت را دریاب

امروز جاودانه است

و

امروز زیباترین روز دنیاست!

چون امروز روزی است که آینده ات را

آنطور خواهی ساخت که تا امروز

    فقط تصورش میکردی

 میان ماندن و نماندن

 نیاز
وقتی که دیگر نبود ،
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت ، من در انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،
من او را دوست داشتم.
وقتی که او تمام کرد ،
من شروع کردم .
وقتی او تمام شد ،
من آغاز شدم .
و چه سخت است تنها متولد شدن ،
مثل تنها زندگی کردن
دكتر علي مزياني (شريعتي)

 امروز تو خیابون دست یه نفر یه قناری دیدم

 

پرسیدم : فروشیه؟

گفت : نه ؛ رفیقمه
...

به سلامتی همه اونایی که رفیقاشونو نمیفروشن