|
گویند مریدان شیخ همگی از برای ساختن هیکل شش تکه به باشگاه بادی بیلدینگ شدندی! خود شیخ چند سالی در باشگاه مشغول هارتل بودی. تا مریدان بدید بسیار مسرور گشت و به استقبالشان رفت.
![]()
ادامه مطلب ... ![]()
چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
خدا گوید:
بدان آغوش من باز است، شروع کن! یک قدم با تو، تمام گامهای مانده اش با من التماس دعا ![]()
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 20:29 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
1
اگر کسی بیش از حد می خندد، حتا به مسائل خیلی ساده و معمولی؛
او از درون به شدت اندوهگین است
When A Person Sleeps A lot, Be Sure that
Person Is Lonely.
ادامه مطلب ... ![]() سر به هوا نیستم اما
![]()
زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی؟
کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟
گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت؛ سپس کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید. مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند.
وقتی که مال های گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود!
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد و بخششی که پاداشش اعتماد است بزرگترین گنج هاست
![]() بـــــــدم می آید ازآدمــــهــایی که وقــــتی دارن از طرفــــشون جـــــدا میـــشن براشون آرزوی خوشبـــختـــــی میکــــنن داری میری برو ولی دیگه فیــلم بازی نکـــــن! ![]()
دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 7:31 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه
خدایـــــــــــا
|